احتمالا طرح تجمیع باعث افزایش تعداد نیروهای اداری و تعداد پست ها و میزها و عناوین و افزایش هزینه ها در مناطق دوردست می شود. بعد از دو سه سال آنچه از طرح می ماند تعدادی کارمند مازاد و مقادیری میز و صندلی اسقاطی و صورت حساب هزینه هاست.
تبلیغات سنگین بر روی چنین طرح هایی با انگیزه هایی صورت می گیرد که پایه کارشناسی ندارد. مدیران آموزش و پرورش باید با در نظر گرفتن احتمال شکست این گونه طرح ها، در اظهارات خود کمی احتیاط کنند.
در نوشتن این مطلب از یادداشت ارزشمند وبلاگ معلم نامه زیر عنوان مجتمع های آموزشی و پرورشی ترنم ولایت بهره فراوان برده ام .
به منظور ساماندهی وضعیت مدارس کم جمعیت و پراکنده، طرح مجتمعهای آموزشی و پرورشی روستایی در سال تحصیلی 90 ـ 89 اجرایی میشود. این طرح از سوی وزارت آموزش و پرورش " طرح ترنم ولایت " نامگذاری شده است.
حاجی بابایی مطابق روش خاص تبلیغاتی خود و میل به بزرگنمایی و اغراق گفته است که تشکیل این مجتمع ها انقلابی در آموزش و پرورش ایجاد خواهد کرد.
آمیخته شدن توضیحات کارشناسی با تبلیغات سیاسی و شخصی باعث می شود که اگر بن مایه ای از کار کارشناسی در طرحی وجود داشته باشد در میان دریایی از اغراق گویی گم شود. در چنین فضایی کارشناسان دستگاه از ورود به مباحث خودداری می کنند و تریبون به دست مدیرانی می افتد که اطلاعی از مسائل ندارند.
آئین نامه ای برای طرح تجمیع از طرف معاونت توسعه مدیریت و پشتیبانی وزارت نوشته شده و برای اجرا در سال تحصیلی آینده ابلاغ شده است. مطابق این آیین نامه حداکثر 6 مدرسه هم ارز ( با امکان پراکندگی جغرافیایی )، و با حداقل 120 دانش آموز، تحت مدیریت واحد یک مجتمع قرار می گیرد.
کلیه امور اداری و ستادی این مدارس توسط مدیریت واحد و متمرکز انجام می شود و مدیران و معاونان این مجتمعها از لحاظ حقوق و مزایا، یک درجه بالاتر از وضعیت موجود همتایان خود قرار خواهند گرفت.
تناقض بین پراکندگی مدارس به لحاظ جغرافیایی و مدیریت اداری و مالی متمرکز چند مدرسه، مشکلی است که باید قبل از شروع سال تحصیلی برای آن راه حلی یافته شود.
در آیین نامه درباره نحوه مدیریت هر یک از مدارس مشمول طرح تجمیع، تعیین تکلیف نشده و معلوم نیست که آیا هر کدام از مدارس، دارای مدیر و معاون جداگانه خواهند بود و یا مدارس از راه دور کنترل و اداره می شوند؟
مهم ترین ویژگی این مدارس پراکندگی جغرافیایی آنهاست و مدیر مجتمع نمی تواند در آن واحد در 6 روستا حضور داشته باشد. حال اگر در یکی از این مدارس برای دانش آموزان و یا معلم مدرسه اتفاقی بیفتد مسئولیت آن با کیست؟ اگر در یکی از مدارس دیگر مجتمع، نیاز به تصمیم گیری فوری درباره مشکلی باشد چه کسی باید تصمیم بگیرد؟
طبیعت مدارس به گونه ای است که در هر واحد آموزشی، باید فردی مسئول و پاسخگو باشد. اگر هر یک از مدارس مجتمع، مدیریت در صحنه نداشته باشد اداره آن دچار هرج و مرج می شود و اگر علاوه بر مدیریت مجتمع هر مدرسه دارای مدیر مستقل و یا معاون هم باشد، دیوانسالاری گسترش یافته و نیروی اداری افزایش می یابد.
از جمله نکات تاکید شده در این طرح، گشایش حساب بانکی جامع، برای مجتمع واحد است. در واقع تجمیع امور مالی مدارس یکی از مهم ترین ارکان تجمیع اداری است. در این صورت هر یک از مدارس باید برای هزینه های عادی و جاری خود نیز، از مدیریت مجتمع، مجوز اخذ کند!
از آنجا که هیچ یک از مدرسه های تشکیل دهنده مجتمع، حساب بانکی مستقل نخواهند داشت و مدیریت مجتمع سهم هر مدرسه را افراز می نماید. با توجه به مسائل و اختلافات محلی، تعیین سهم مدارس زیر مجموعه توسط مدیر مجتمع منجر به بروز نارضایتی می شود.
اگر بر اساس فرمول تنخواه گردان تخصیص اعتبار شود؛ وجود اختلاف احتمالی دیدگاه بین مدیر یا سرپرست واحد با مدیریت مجتمع و نحوه اولویت بندی هزینه کردها، موجب نقصان و سلب مسئولیت ها از جانب هر دو طرف و معطل ماندن امور مدرسه خواهد گردید.
البته اگر حساب مدرسه همیشه پر و سرانه دانش آموزی کافی باشد، مشکلات کمتر خواهد بود. اما مدیران مدارس، معمولا درگیر کمبود پول هستند و با ابتکارات مختلف و و صرفه جویی، اقتصاد مدرسه را می چرخانند. در چنین شرایطی انگیزه اولیای دانش آموزان برای کمک به مدرسه کم خواهد شد، زیرا کمک های آنها به حسابی واریز می شود که چند مدرسه دیگر هم از آن تغذیه می کنند.
پر رنگ کردن جنبه سیاسی طرح مانند این ادعا که طرح تجمیع، انقلابی در آموزش و پرورش ایجاد می کند و باز کردن حساب ارزشی از طریق نامگذاری طرح، تلاش هایی است برای پوشاندن نقاط ضعف این پروژه ها و وادار کردن منتقدان به سکوت است.
برآورد واقع بینانه این است که طرح تجمیع تنها باعث افزایش تعداد نیروهای اداری و تعداد پست ها و میزها و عناوین و افزایش هزینه ها در مناطق دوردست می شود. بعد از دو سه سال آنچه از طرح می ماند تعدادی کارمند مازاد و مقادیری میز و صندلی اسقاطی و صورت حساب هزینه هاست.
تبلیغات سنگین بر روی چنین طرح هایی با انگیزه هایی صورت می گیرد که پایه کارشناسی ندارد. مدیران آموزش و پرورش باید با در نظر گرفتن احتمال شکست این گونه طرح ها، در اظهارات خود کمی احتیاط کنند .
نظرات شما عزیزان: